......
یک هفته بعد از این که جابجا شدیم وهمه چیز سر جای خودش
قرار گرفت بابوس ومادرم اومدن دیدنمون .من تو صورت بابوسم
خوشحالی زیادی رو میدیدم، خوشحالتر از همیشه بود .
میدونستم به خاطر اینکه من احساس راحتی میکنم خوشحاله
ولی خوشحالیش بیشتر از اینها بود.
منو بغل کرد وگفت ، دیروز با پدرت تلفنی صحبت کردم وتونستم
راضیش کنم که بری دیدنش. نمیتونستم حرفهای بابوسمو باور کنم
فقط اشکهام سرازیر بود. گفتم ، راست میگی بابوس جون . گفت
بله . برو ، با اقلیما برو . گفتم صبر میکنم فرزین بیاد. گفت ، نه
اول خودت با اقلیما برو ، بعد با فرزین برین، من ومادرت اینجا منتظر
می مونیم تا فرزین بیاد،نگران نباش ، فرزین خوشحال میشه،
زود برو.
نمیدونم که چه جوری لباس تن اقلیما کردم ، قشنگترین لباسی رو که
فکر میکردم بهش میاد تنش کردم .دستام میلرزید بابوسم کمک کرد.
حاضر شدم .
کمتر از چند دقیقه راه تا خونه نبود. اما من نفهمیدم که کی
پشت در خونه رسیدم، نفهمیدم که کی پدرم درو باز کرد ایا من
زنگ زدم یانه، فقط فهمیدم تو بغل پدرم هستم ، هم خودم
وهم اقلیما.
تا بعد
مرسی مثل همیشه بازم قشنگ بود و کم .منتظریم بازم
khoshhal shodam bazam neveshti khanomi montazere baghiash hastim
سلام
اومدم مطالب گذشته ات رو هم خوندم...
میخوام بدونم خاطراتت مال چند ساله پیشه؟
اصلا خاطره است یا داستانه؟
خوب بالاخره پدر که معلوم نیست چه چیزی عوضش کرده تو رو قبول کرده ... البته از طرف بابوس.
سختی های زیادی کشیدی و داری نتیجه رو به مرور زمان میبینی...
منتظریم ببینیم پدر قراره چی بگه...
موفق باشی
سلام
منتظریما....
پالی جون سفر بودم دیر رسیدم . ببخشید
خیلی کوتاه می نویسی ولی حس خیلی خوبی را بهم منتقل میکنی . ممنون
با سلام
وبلاگ زیبایی دارید
موفق باشید.[گل]
سلام پالینا جون
خوب بعد چی شد؟
منتظر نوشته قشنگ بعدی و حضور سبزت در کلبه نقره ای مان هستم.
عاشق شاد و موفق باشی
**************************************سارا*****
میدانم که نمی توان بر سایه ها سایه افکند
پس می کوشم تا به آن دامن بزنم
تا شاید همچون قطره ای نور در دل آسمان شب نمایان گردم...
گرچه...!
فرصت من از آن قطره کمتر است....
سلام
خوبی؟
اسم وبلاگت قشنگه...
برگ های شناور در باد
مصداقش ما آدمای سردرگم هستیم. مگه نه؟
یه سری به وبلاگم بزن.
دوست دارم نظرتو بدونم...
باشه خانمی؟
بای...
خیلی عقبم ... تقریبا یه ساله نخوندم ... روزای ازدواج و یادمه و اتفاقانی که افتاد ...
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
سلام
عید نوروز رو را به شما تبریک میگم.
سال خوب پر از برکت و سلامتی و شادابی رو برای شما آرزومندم.
سال پر موشی را هم برایتان آرزومندم.
موفق باشید
سلام
خوبی؟
پس کجاییییی؟
منتظریم به روز کنی؟
هر جا هستی سالم و سلامت باشی
موفق باشی
پالی جان نمی نویسی ؟؟
خوشحال میشم توی جشن تولدم حضورت را ببینم . . .
سلام
سال نو مبارک
بی صبرانه منتظر ادامه هستم.
پالی توی دلم غوغاست !
با یک برگ از کتابت حال و هوام و عوض کن
سلام
خوبی؟
پس کجایی؟
ما چشم به در موندیما..
منتظریم به روز کنی
هر جا هستی سالم و سلامت باشی
موفق باشی
سلام
چرا اینجا دیر به دیر به روز می شه؟
سلام پالینا جون
خوبی خانومی؟؟؟
کجایی؟؟؟ کی آپ می کنی؟؟؟
به کلبه نقره ای ما کی سر می زنی؟؟؟ نازنینم همیشه منتظر حضورت هستم ... و از حضورت شاد می شوم...
باسه احسانم و من خیلی دعا کن که تمامم در سامون رو با نمره های بسیار عالی پاس کنیم و توی درسامون موفق باشیم...
خانومی یادت نره که باسه ما دعا کنی...
عاشق شاد و موفق باشی
**************************************سارا*****
سلام عزیزم روزت مبارک