......

به خونه جدید اسباب کشی کردیم . بابوس ومادرم دوتا فرش دستباف

 و تمام وسایل اطاق خواب و آشپزحونه رو برام گرفتن و اصلا به مخالفت

من توجه نکردن  مادرم گفت که باید این وسایلو همون موقع ازدواجت

برات میگرفتیم ولی چون جات کوچک بود تا حالا عقب افتاد ، حالا هم

کار خاصی انجام ندادیم.

پدر فرزین هم برامون کادو یک پخچال ارج خرید و تلویزیون وگازو

  خودمون قسطی خریدیم.

وما زندگی مستقل خودمونو بعد از سه سال شروع کردیم .

 زندگی که برای من بعد از گذروندن شرایط دشوار پراز عشق بود .

یک شوهر خوب ومسئولیت پذیر داشتم ویک دختر سالم وزیبا که

 بتازگی یاد گرفته بود منو ماما صدا کنه.

ماما  چقدر این کلمه زیبا بود ومن با تمام وجودم اونو حس میکردم

من مادر بودم . مادر چیزی که درکودکی در کنارم نبود  وجاشو مادر

بزرگم پر کرده بود. حالا باید برای اقلیما این ماما رو حفظ میکردم

بهر قیمتی با تمام وجودم  با تمام مشکلات آینده نا مشخص.

 

 

 

تا بعد

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
علی شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:08 ب.ظ http://www.alisoundtracks.blogsky.com/

با سلام و تشکر از سایت خوبت لطفا منو لینک کنید من هم همینطور ممنون

ژاله یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:17 ق.ظ

سلام مرسی که آپ کردید منتظریم

سارا شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:50 ب.ظ http://ehsan-sara.blogsky.com

سلام پالینا جونم
خوبی خانومی؟
شرمنده خیلی وقت بود وقت نکرده بودم بهت سر بزنم راستش هنوز فکر می کردم نیمدی.
امروز گفتم خیلی وقته از پالینام خبر ندارم نه من رفتم پیشش نه او امده پیشه ما.
اول به وبلاگ یک فنجان دریات رفتم دیدم کلی شعر گفته و نوشتیشون که من نخوندمشون با خودم گفتم حتما توی برگ های شناور در بادت هم کلی از سرگذشت تو نوشتی که نخوندم.وقتی این وبلاگ رو هم باز کردم دیدم آره درست حدس زدم کلی هستند که نخوندمشون.اینترنت رو قطع کردم که راحت همه رو بخونم و ببینم اقلیما جون چه قدر بزرگ شده چه کارا می کنه و ...
از خوندن نوشته هات لذت می برم سرشار از احساسن ......
خانومی زود از شنوایت باسمون بنویس چی شد عمل دکتر عمل کرد؟
تمامه نوشته هات پر از عشق هستند اما تیکه آخر آخرین پستت ی عشق خاص داشت عشق مادر به فرزندش خیلی زیبا بود.
اما خانومی اینه رسمش اینهمه آپ کنی بی خبر؟
دوست دارم خانومی...
عاشق شاد و موفق باشی
*****************************سارا*****

شبنمکده شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:23 ب.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

دستهایم خالیست
کف دستم اما
یاس می روید اگر آب دهید

سارا یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:31 ب.ظ http://eshgh-e-noghreie.blogsky.com

سلام خانومم
مرسی که امدی.
بازم بیا پیش ما.
آپ که می کنی اگر نونستی ی خبر هم به ما بده.
ی سوال مگه این نوشته های قشنگ داستان خودت نیست؟
اگر دوست داشتی کلبه کوچولو ما رو هم لینک کن.
عاشق شاد و موفق باشی
**************************************سارا*****

پسرک غمگین دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ق.ظ http://stonehearts.blogsky.com

سلام

پالینا خانم

وبلاگت مثل اسمت قشنگه.

به وبلاگ من یه سری بزن.

خوشحال میشم.

بای

غریبه دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:30 ق.ظ http://sookotegharibane.blogfa.com

حس قشنگ مادر بودن مثل پرواز در مرزهای عشق است .

پالی ادامه بده منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد